پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامیتاریخ نامه انقلاب2588-3496دوره سوم8-920170101The Nature and Organization of Hezbollah Group (1967- 1972)تحلیل ماهیت و تشکیلات گروه حزبالله (1346 - 1351ش)94841614FAمحسن بهشتی سرشتدانشیار دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین،قزوین، ایرانعلیرضا محسنی ابوالخیریدانشجوی دکتری تاریخ انقلاب اسلامی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایرانJournal Article20160413In the study of history of the Islamic Revolution of Iran, it is important to examine and analyze institutions, groups and religious-political organizations that were involved in the process of the revolution. Among the disciplined organizations, there were also some militant Islamist groups. One of such groups was Hezbollah. This group was formed in 1967 in Tehran and was split in 1971 and finally while it was active in Tehran and several other cities it collapsed in 1972 with mass arrest of its members by the SAVAK. The present article employs descriptive and analytical method to provide answer to the following question: What was nature and structure of Hezbollah Group?" Hezbollah as immediate successor of Islamic Nations Party, looked for creating a transnational Islamic state through International Islamic Revolution based on armed struggle. In accordance with its strategy and policy, it adopted hierarchical organization. The group’s recruiting process in line with its organizational structure was not based a minimum knowledge of members of each other. In the educational program of Hezbollah, theoretical training (political and religious) was qualitatively and quantitatively more than military training. Lack of proper explanation of its ideological orientations in a coherent text was one of the greatest weaknesses of Hezbollah.در حوزههای مطالعاتی تاریخ انقلاب اسلامی ایران، بررسی و واکاوی تشکلها، گروه ها و سازمانهای مذهبی- سیاسی که در جریان انقلاب حضور داشتند، دارای اهمیتی ویژه است. در میان این تشکلهای منظم، گروههای اسلامگرا با مشی قهرآمیز نیز حاضر بودند. یکی از این گروهها، حزبالله بود. این گروه در سال 1346 در تهران تشکیل شد و در سال1350 دچار انشعاب گردید و در نهایت در سال 1351 در حالیکه شبکۀ سازمان در تهران و چند شهرستان دیگر فعال بود، با دستگیری گستردۀ اعضایش توسط ساواک، فروپاشید. مقالۀ مزبور درصدد است با روشی توصیفی– تحلیلی، بدین پرسش پاسخ دهد که گروه حزبالله دارای چه ماهیت و ساختار تشکیلاتی بود؟ گروه مذکور جانشین بلافصل حزب ملل اسلامی و به دنبال برپایی حکومت اسلامی فراملیتی (جهانی) از طریق انقلاب انترناسیونالیستی اسلامی با مشی مسلحانه بود، و متناسب با این استراتژی و مشی، تشکیلاتی هرمی و سلسله مراتبی را برای خود تدوین نمود. فرایند عضوگیری چندان متناسب با معیارهای تشکیلاتی گروه مبنی بر حداقل شناخت اعضا از همدیگر نبود. در برنامۀ آموزشی حزبالله، از لحاظ کمّی و کیفی، کفّۀ آموزش نظری (سیاسی- مذهبی) بر آموزش نظامی سنگینی مینمود. عدم تعیین خطوط ایدئولوژیک گروه در یک متن منسجم، یکی از بزرگترین ضعفهای آن بود. پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامیتاریخ نامه انقلاب2588-3496دوره سوم8-920170101The Challenges of the Second the Parliament Elections and Positions of Imam Khomeiniچالشهای انتخابات دومین دورۀ مجلس شورای اسلامی و مواضع امام خمینی497441615FAحمید بصیرت منشاستادیار تاریخ پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایرانمینا آونجکارشناس ارشد تاریخ انقلاب اسلامی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایرانJournal Article20170301
Election for the second Islamic Consultative Assembly (Parliament) was held in different circumstances with the previous period. Liberal forces gradually left the political structure and hence the parliamentary election was only contested by forces that were known as the Line of the Imam. People thought that by unification of the candidates, the political environment is protected from any challenge, but the conditions changed. A while before the second round of parliamentary elections,
the seeds of disagreement and the challenge spread among them. Gradually the two factions known as the "left" and "right" of the religious forces emerge. Therefore, the parliamentary elections were not held in absolute peace and harmony.One of the features of the parliamentary election was the leading presence of Imam Khomeini
He was well aware of the atmosphere of the elections and the formation of new conflicts. So he tried to reduce the negative impact of these factions. Since he attached particular importance to the democratic aspect of the system, he prevented different factions from taking people’s right to elect from them.
This study aims to present a descriptive approach to identify and investigate Imam Khomeini's positions on Parliament's election challenges and political conflicts. The main question of this research is: What challenges and conflicts during the second parliamentary elections surfaced and what were the positions of Imam Khomeini the Leader of the Islamic Revolution to conduct elections and manage political processes.انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی در شرایطی متفاوت با دورۀ نخست برگزار شد. با کنارهگیری تدریجی نیروهای ملّی - مذهبی از ساختار سیاسی نظام، انتخابات این دوره از مجلس، منحصراً صحنۀ رقابت نیروهای موسوم به خط امام و یا مکتبی بود؛ بنابراین برخی با خوشبینی تصور میکردند که یکدست بودن داوطلبین نمایندگی مجلس، فضای سیاسی کشور را از هرگونه چالش مصون میدارد، اما شرایط به گونهای دیگر رقم خورد. مدتی پیش از آغاز انتخابات، بذر اختلاف نظر و چالش در میان نیروهای مکتبی پاشیده شده بود. به تدریج، دو جناح معروف به «چپ» و «راست»، از دل نیروهای مکتبی سربرآورد، که بدیهی بود انتخابات نمیتوانست بدون هیچگونه چالشی برگزار شود.
یکی از ویژگیهای انتخابات این دورۀ مجلس، حضور هدایتگرانۀ امام خمینی بود. ایشان به درستی متوجه جوّ حاکم بر انتخابات و شکلگیری منازعات جدید شدند، بنابراین به طرق مختلف تلاش نمود دسته بندیها و جناحبندیهای سیاسی، حق انتخاب را از مردم سلب ننماید. از آنجایی که ایشان اهمیت و ارزش ویژهای برای جنبۀ مردمسالارانه، نظام جمهوری اسلامی قائل بود، در شرایط و موقعیتهای مختلف، کاندیداهای مجلس را از درگیریهای جناحی و گروهی برحذر میداشت.
این مقاله درصدد است تا با رویکردی توصیفی به بررسی و شناسایی مواضع امام خمینی در باب چالشها و منازعات سیاسی انتخابات این دوره از مجلس بپردازد. مسئلۀ اصلی این است که در آستانۀ برگزاری انتخابات مجلس دوم شورای اسلامی، چه چالشها و منازعاتی در درون حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی ایجاد شد و مواضع امام خمینی به عنوان رهبر نظام در جهت دهی انتخابات و هدایت جریانهای سیاسی چگونه بود؟پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامیتاریخ نامه انقلاب2588-3496دوره سوم8-920170101Tracing the Process of Encounter of Alam’s Cabinet with the 1963 Crisis from March 22, 1962 to June 3, 1963ردیابی فرایند مواجهۀ دولت علم با بحران سال 1342 (از اول فروردین تا 15خرداد)7510541616FAمظفر شاهدیدانشجوی دورۀ دکتری تاریخ انقلاب اسلامی؛ پژوهشکدۀ امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی، تهران، ایرانJournal Article20160904Although the main purpose of the 1962 Referendum was to legalize the reforms called the White Revolution, the opposition continued even after the referendum was held. In the meantime, Islamist opponents of the regime, who were led by Ayatollah Khomeini, from March 1963, were preparing themselves to confront the government more seriously. From March to June 1963, the Pahlavi regime through terror, unfounded promises and rumors tried to sow the seeds of discord among Ulama and Islamists, threatened the opponents, increased the threats by intelligence and law enforcement organizations and police forces and also pretended to be an advocate of religion by supporting the clerics and preachers who supported the regime to prevent the spread of opposition. But it did not succeed, especially, because of the determination and open opposition of Ayatollah Ayatollah Khomeini to the regime and hence oppositions gained momentum. Therefore, in the mid of the month of Muharram, social and political crisis became so threatening that the government had to forcefully suppress the dissidents.اگرچه مهمترین هدف رفراندوم 6 بهمن 1341، قانونی جلوه دادن اجرای اصلاحات موسوم به انقلاب سفید بود، اما مخالفتها پس از آن هم ادامه یافت. در مقالۀ حاضر تلاش گردیده بسترهای فرایندی که طی 77 روز نخست سال 1342 (سیاستها و اقدامات امنیتی- انتظامی) با هدف مقابله و پایان دادن بهمخالفتهای اسلامگرایان با اصلاحات موسوم به انقلاب سفید شکل گرفت، مطالعه و بررسی شود. مخالفان اسلامگرای حکومت - که خیلی زود آشکار شد از سوی آیتالله خمینی رهبری میشوند - در آستانۀ سال 1342، مهیّای مقابلۀ جدّیتری با حکومت شدند. در طول ماههای فروردین، اردیبهشت و خرداد، حکومت پهلوی با ایجاد رعب و وحشت، وعدههای بیاساس، شایعهسازی، تلاش برای ایجاد اختلاف میان علما و اسلامگرایان، تهدید پیدا و پنهان مخالفان، افزایش تمهیدات امنیتی- اطلاعاتی و انتظامی، تظاهر بهدینداری، تقویت موقعیت روحانیون و وعاظ موافق و غیره، کوشید تا مانع از گسترش مخالفتها شود، اما تمهیدات مزبور نه تنها کارگر نیفتاد، بلکه بهدلیل قاطعیت و صراحت آیتالله خمینی در مبارزه با حکومت، روندی رو به افزایش یافت. با فرا رسیدن دهۀ دوم ماه محرم، بحران سیاسی و اجتماعی چنان نگرانکننده شد که حکومت جز برخورد قهرآمیز و سرکوبگرانه با مخالفان، چارهای دیگر پیش روی خود ندید. پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامیتاریخ نامه انقلاب2588-3496دوره سوم8-920170101Health Corps and Expansion of Healthcare in Iran: Case Study of Period 1966-1971سپاه بهداشت و گسترش بهداشت در ایران؛ مطالعۀ موردی سالهای1345تا 1350ش10713341617FAفرهاد سهامیدانشجوی دکتری تاریخ انقلاب اسلامی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانسمانه کرمیان بلداجیدانشجوی کارشناس ارشد تاریخ انقلاب اسلامی، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، تهران، ایرانJournal Article20160829Health condition was not good in Iran from nineteenth to early twentieth century and people were afflicted with many problems in health, treatment and livelihood. The condition was even worse in the rural and remote areas in contrast with urban areas. The literary and income levels had adverse effects on Iranian nation’s health. All of these conditions prepared the grounds for the establishment of health corps. Nevertheless, political reasons for the establishment of this corps should be also taken into consideration. However, the health corps improved the health condition and people in remote places gained access to the healthcare services provided by this newly established institution. Analytical-descriptive method has been applied and primary as well secondary sources have been used to study the impacts of the health corps on the general health condition of the people during the Pahlavi period. The findings of this study show that after a while this institution lost its main function and turned into propagation tool. وضعیت بهداشت و سلامتِ کشور ایران طی قرن نوزده تا اوایل قرن بیستم، از وضعیت خوبی برخوردار نبود و مردم با مشکلاتی عدیده در زمینۀ بهداشت، سلامت، معیشت و درمان روبرو بودند. در این میان، وضعیت روستاها و شهرهای حاشیهای به مراتب وخیمتر از مناطق اصلی شهری بود. سطح سواد و میزان درآمد مردم برروند وضعیت نامطلوب سلامت جامعۀ ایرانی، تأثیری مضاعف داشت و همین موضوع، زمینههای تشکیل سپاه بهداشت را فراهم آورد؛ البته در این میان نباید از اهداف سیاسی تأسیس این نهاد نیز غافل ماند. بعد از تأسیس سپاه بهداشت و فعالیت نیروهای مربوطه در مناطق مختلف، وضعیت تا حدودی بهتر شد و مردم نقاط دور دست نیز توانستند از امکانات و خدمات بهداشتی استفاده کند. مقالۀ حاضر با بهرهگیری از شیوۀ تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع اصلی (کتاب و اسناد)، درصدد است تا به این سئوال پاسخ دهد: سپاه بهدشت چه تأثیری بر وضیعت بهداشت عمومی ایران در دورۀ پهلوی دوم نهاد؟ بر اساس یافتههای پژوهش، این نهاد بعد از مدتی تلاش و فعالیت، کارکرد اصلی خود را از دست داد و به جریانی تبلیغاتی مبدل گردید. پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامیتاریخ نامه انقلاب2588-3496دوره سوم8-920170101Factors behind Inefficiency of Coup on the Threshold of Islamic Revolution of Iranعوامل ناکارآمدی کودتا در آستانۀ انقلاب اسلامی ایران13515041618FAحسین احمدی رهبریانکارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانحسن زندیهاستادیار تاریخ دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20160716 From the time Mohammad Reza Pahlavi left Iran to the victory of the revolution on February 11, 1979, the idea of military coup, led by the US and the Shah, against the provisional government took shape in different conditions. These options come to the fore in different circumstances the US administration hesitated about the coup for fear of Soviet intervention and influence of communism as well as the ineffectiveness of their military advisors in Iran. However, the US administration was spreading rumors about the coup and if possible would engineer it as the last resort. The Shah and some of the military officers lost the initiative because of their dependence on the US and mutual mistrust between the army and the Shah and the government the Shah’s heedlessness to the army lower ranks. Thus the army lower ranks gradually joined the revolution and fear of the army officers were fearful of the failure of the coup and hence lost any initiative. In the meantime the role of Imam Khomeini was very effective in the leadership of the Islamic Revolution and hence any coup plan was nipped in the bud. The purpose of this research is to study the internal and external origins of the coup as well as the objectives and conditions of those who tried to engineer the coups and factors behind their failure on the threshold of Iran's Islamic Revolution.از خروج محمدرضا پهلوی از کشور تا پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357، تفکر کودتای نظامی با رهبری آمریکا و شاه و برخی از نظامیان با شرایط متفاوت به وجود آمد. این گزینهها در شرایط متفاوت مطرح بود، اما دولت آمریکا به علت ترس از دخالت شوروی و نفوذ کمونیسم و همچنین عدم کارآمدی مستشاران نظامی آنها در ایران، دچار سردرگمی و تردید در عملیات کودتا شد. با اینحال، دولت آمریکا با ایجاد شایعۀ کودتا و در صورت امکان وقوع، آن را به عنوان آخرین راهکار برنامهریزی کرد و شاه و برخی از نظامیان نیز به علت وابستگی به آمریکا و عدم اعتماد متقابل میان ارتش و شاه و دولت و عدم توجه شاه به ارتش در ردههای پایین و پیوستن تدریجی آنها به انقلاب و ترس نظامیان از عواقب عدم موفقیت کودتا، ابتکار عمل را از دست دادند. در این میان نقش امام خمینی در رهبری انقلاب اسلامی بسیار موثر بود، به طوری که هر نوع طراحی کودتا را در نطفه از بین برد. هدف این پژوهش آن است که ضمن بررسی منشا داخلی و خارجی کودتا به اهداف و شرایط کودتاگران و عوامل شکست آن در آستانۀ انقلاب اسلامی ایران بپردازد. پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامیتاریخ نامه انقلاب2588-3496دوره سوم8-920170101Impacts of peace and peaceful coexistence on Recreation of Islamic Revivalist Movements with special emphasis on Imam Khomeini Viewpointsنقش صلح و همزیستی مسالمتآمیز در بازآفرینی حرکت احیاگرانۀ اسلامی با تکیه بر نظرات امام خمینی15116941619FAعلی اکبر جعفریدانشیار تاریخ دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانعظیمه پایندهکارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20160829Peace and peaceful coexistence both were among the most important purposes of Prophets, specially Prophet Mohammad who, besides singing some brotherhood pacts with Muslim tribes and the communities as well as the Migrants and Helpers, he also concluded some pacts with the Christian and Jewish communities to consolidate the newly established state in Medina. In the Quran, not only peace and peaceful coexistence do not depend on the ideology, but also Muslims can have constructive relations with different nations; even with the unbeliever groups. Accordingly to Imam Khomeini, invited all groups to peace. From his perspective, victory, authority, independence and prosperity would be the result of unity and solidarity of all groups, tribes and nations and the policy of Islamic Republic is develop fair relations with others based on humanitarian principles. When governments and nations are consent with their rights, then, peace will find its Islamic and humane position. The key to achieve this according to Imam Khomeini is to consider the Quran as the criterion. These teachings introduced Imam Khomeini as a revivalist theoretician of peace and peaceful coexistence and also led to the creation of a set of rules and laws for realization of a society based on peace and peaceful coexistence. The objective of this research is to identify the approach to establishment of Islamic civilization based on peace and peaceful coexistence from the perspective of Imam Khomeini.
This main question of this research is: What is the position of Imam Khomeini about peace and peaceful coexistence and how can it lead to creation of Islamic revivalist movement?
The hypothesis: Imam Khomeini`s command of jurisprudence and his individual inference in understanding and extracting the principals of peaceful coexistence in the Quran, traditions, and his own practical experiences have presented a model for human society that can lead to a movement for establishment of a new Islamic civilization.
Analytical and descriptive method has been employed to study the hypothesis. صلح و همزیستی مسالمتآمیز از توصیههای الهی در قرآن و از اهداف مهم انبیا، به ویژه پیامبر اسلام است. بر همین اساس، تحکیم و گسترش وحدت و اخوت در بین همۀ اقشار جامعه و ارتباط سالم با دیگر ملل، از اهداف اجتماعی اسلام محسوب میشود؛ بهطوری که در حکومت اسلامی مدینه، پیامبر علاوه بر عقد اخوت میان مسلمانان مهاجر و انصار، پیمان نامههایی را با قبایل و اقوام یهودی، مسیحی و غیره امضا نمود تا با عمل به قانون اساسی حکومت اسلامی، صلح و همزیستی حکم فرما باشد. آنچه که از نظر اسلام اهمیت دارد، آرامش، امنیت، رفاه و زندگی انسانی و الهی به دور از تفرقه و اختلاف و ظلمپذیری است که در قالب آموزههای دینی عرضه شده است. این آموزهها، همواره مورد توجه رهبران و مصلحین بزرگ مسلمان قرار داشته است. امام خمینی به عنوان یکی از همین رهبران که هدفی جز احیای اسلام ناب محمدی نداشت، ضمن تبیین مفهوم واقعی صلح، دولتها و ملتها را به صلح و زندگی مسالمتآمیز فرا میخواند. از منظر ایشان، نتیجۀ اتحاد و همبستگی اقوام و ملتها با یکدیگر موجب پیروزی، اقتدار، خود کفایی و سازندگی میشود.
امام، سیاست جمهوری اسلامی را نه تنها قطع رابطه با دولتها و قدرتهای دیگر نمیدانست، بلکه بر تحکیم روابط حسنه و انسانی نیز تأکید داشت و معتقد بود تا زمانی که دولتهای دیگر قصد تجاوز و دخالت و ظلم نداشته باشند، این رابطه برقرار میماند. صلحی را که با سرپوش گذاشتن بر تجاوز و جنایت همراه باشد، صلح تحمیلی و دروغین میدانست و محکوم مینمود. از منظر ایشان، صلح و همزیستی مسالمتآمیز، تشویق جانیان و جنایتکاران به ادامۀ ظلم نیست؛ نیز معتقد بود، صلح هنگامی جایگاه اسلامی و انسانی خود را پیدا میکند که ملّتها و دولتها به حقوق خود قانع باشند. کلید این امر از نظر ایشان، ملاک قرار دادن قرآن برای تحقق صلح واقعی است. مجموعۀ آموزههای مبتنی بر صلح و همزیستی مسالمتآمیز که در کلام و سیرۀ امام خمینی تجلّی یافت، رهیافتی برای بازآفرینی حرکت احیاگرانۀ اسلامی شد که پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی در قالب ادبیاتی جدید همچون«تمدن نوین اسلامی»، «سبک زندگی اسلامی»، ... بروز یافته است. این رویکرد اصیل که ریشه در مبانی اسلام ناب دارد، ایشان را از یک سو به عنوان نظریهپرداز احیاگری اسلامی مبتنی بر صلح و همزیستی به جهان بشریت معرفی نمود، و از سوی دیگر، موجد پدید آمدن مجموعهای از قواعد و اصول لازم برای تحقق جامعهای مبتنی بر این اصول گردید. این پژوهش با هدف بازشناسی رویکرد تمدن ساز اسلامی مبتنی بر صلح و همزیستی مسالمتآمیز که در کلام و سیرۀ امام خمینی دیده میشود، قصد پاسخ گویی به این سؤال را دارد: آراء و نظرات امام خمینی در موضوع صلح و همزیستی مسالمتآمیز چیست و چگونه میتواند به حرکت احیاگرانۀ اسلامی منجر شود؟ در پاسخ به سؤال فوق، این فرضیه مطرح شده: توانمندی بالای علمی و فقاهتی امام خمینی در شناخت و استخراج اصول همزیستی مسالمتآمیز نهفته در کلام وحی و احادیث، همراه با تجربیات عملی ایشان در تحقق این اصول، الگویی را فرا روی جامعۀ بشری برای تحقق حرکت احیاگرانۀ اسلامی قرار داد که میتواند به حرکت تمدنساز نوینی منجر شود. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، تلاش مینماید تا الگویی در این راستا تدوین نماید